• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
یکشنبه 20 مهر 1399
کد مطلب : 112731
+
-

خشم طبیعت  یا گریز از حیات

ساختمان‌هایی که نماد زندگی هستند

خشم طبیعت  یا گریز از حیات

 جمال رهنمایی    
شامگاه دهم شهریور سال 1341زلزله بزرگی شهرستان بوئین‌زهرا در جنوب تهران را لرزاند. این زلزله هزاران کشته، نابودی 12شهر و روستا و آثار تاریخی مهمی چون قلعه رودک را در پی داشت. کارشناسان زمین‌شناسی تلفات بالای این زلزله را ناشی از بافت منحصر به‌فرد زمین این منطقه دانستند که بسیار شکننده بود و بنابراین نیروی زلزله را در سه جهت اصلی فعال کرده و تلفات زیادی به‌بار آورده بود. عامل دیگر افزایش تلفات انسانی، نداشتن فوندانسیون و پی‌ریزی ساختمان‌های منطقه بود به‌گونه‌ای که برخی پل‌ها و بناهای بسیار قدیمی که به شیوه‌های صحیح مهندسی ساخته شده بودند، در این زلزله 2/7ریشتری آسیب ندیدند.
تقابل با طبیعت از عهده انسان کنونی برنمی‌آید و پیشگیری از تلفات با به رسمیت شناختن نیروی قاهر طبیعت و به‌کار بردن اصول مهندسی، استفاده از مصالح مناسب و رعایت قوانین فیزیک و ریاضیات ممکن است. همه ما شنیده‌ایم آن دسته از ساکنین کره زمین که با جبر جغرافیایی سرزمینی که در آن به دنیا آمده‌اند از در پذیرش و آشنایی با ویژگی‌های آن وارد شده‌اند، چگونه کارنامه بهتری از خود به‌جای گذاشته‌اند؛ منظور ژاپنی‌ها هستند که روی یکی از بی‌ثبات‌ترین نقاط کره زمین از لحاظ بافت زمین‌شناسی، روی امواج زلزله، سالم زندگی می‌کنند.
بناها و ساختمان‌ها ساخته آدم‌ها هستند. آدم‌ها، ساختمان‌ها را برای زنده ماندن و ادامه حیات به دور از گزند طبیعت می‌سازند. با پیشرفت ذهن آدمی، ساختمان‌های بهتری ساخته شد تا به آنچه امروز شاهد آن هستیم، رسیدیم. ساختمان‌ها نمادی از نگاه و علاقه ما به زندگی هستند. هرقدر نگاه ما به زندگی پایدار‌تر و زیباتر و دوست‌داشتنی‌تر باشد، ساختمان‌هایی پایدارتر و زیباتر خواهیم ساخت. آیا اینجا می‌توانیم به‌دنبال دلیل تفاوت ساختمان‌های سست بنیاد و مستحکم در نقاط مختلف جهان بگردیم؟
اکهارت توله در کتاب «نیروی حال» از استقبال آدمی از «حادثه»، «مرگ» و «بیماری» در اثر یک «نیروی قدرتمند» ناخودآگاه به نام «تندیس درد» که خاطره جمعی آدمیان از تاریخ سرزمینشان است، سخن می‌گوید. آیا باید در این مفهوم به‌دنبال دلایل ساختن ساختمان‌های سست بنیاد و مستحکم در نقاط مختلف جهان بگردیم؟ 
در سوی دیگر، مکتب روانکاوی تحلیلی ارتباط وثیقی میان سه پدیده مرگ (نابودی)، پول (قدرت) و اشتیاق جنسی (انرژی حیات) قائل است. وقتی میزان انرژی حیات برای تداوم زندگی کافی است، میل به زندگی و گریز از مرگ و با کاهش این انرژی تمایل ناخودآگاه به مرگ افزایش می‌یابد.
جدی نگرفتن زندگی و لوازم زنده ماندن در هر محدوده زمانی دلایل عمیق روانی دارد. هر چند دلایل ظاهری زیادی هم می‌توان برای این بی‌توجهی و سهل‌انگاری در استقبال از حوادث پیدا کرد.

این خبر را به اشتراک بگذارید